Thursday, December 28, 2006

بنویسید 5


بنویسید

همایش
ابتدای تنهایی است
تمامی پیمان ها
بوی تعفن تجزیه می دهند
و خانه ها
از طعم مرطوب بدرود
به خلوت نشسته اند


بنویسید

خالق زمان و زندگی
رنگی دارد
خاکی تر از کویر
زمین
بوی گس دلتنگی می دهد
و تمامی ساعت ها
از وزن سنگین زمان
فرسوده گشته اند

بنویسید

تکرار را
زیسته ام
هییت سرخ عشق را
کولی وش
پای کوبیده ام
هذیان هستی را
در بیست و یک روز
سروده ام
فردا نیز
مرگتان را خواهم سرود
و آنگاه
دریچه ای به انسان گشوده خواهد شد


بنویسید

از چندین خدا
از هزاران پیام آور بی پیام
از دهها فرمان
گذشته ام
و می دانم که واژه های به خواب رفته
،بیدار نمی کنند
بنویسید.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home