Thursday, December 21, 2006

بنویسید 4


بنویسید

دستان تب زده میانه ترین خاور
همیشه رو به خدا باز است
و در تمام معبد ها
صدای جنایت و بوی تند مرگ می آید

بنویسید

نان
طعم گرسنگی می دهد
و در حجم هندسی دل ها
گاه
لکه های بی رنگ ایمان
جوانه می زند

بنویسید

در دهان مادران
همیشه
واژه های نا خوانا
گریه می کنند
و گردنبندی از جمله های مرده بر گردنشان
چهره مخوف و منفرد مرگ را
تار می کند

بنویسید

از وزن سنگین بی ریشگی
از بیست پاییز تبعیدی
از مردمکان خیس شرق
از تن زخمی زمین
از هذیان هستی

بنویسید تا که گریه سر ندهم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home